test
test
test
test
test
test
test
test
@~@~@~@~@~@
حدود دوسال پیش بود، که به مامانم گیر، گیر که من امروز که روز فاینال زبانه با دختر عمم برگردم خونه
🌟
خلاصه مامانم بعد کلی امر و نهی قبول کرد و منم با بابام راهی کلاس شدم...وقتی فاینال تموم شد ساعت یک بود جلو در کلاس منتظر نازنین بودم و هییی از اب خوریی اب میخوردم که بیاد
وقتی از در کانون خارج شدیم ، به سمت ایسگاه اوتوبوس رفتیم
توی اون بلوارمم شلوووغ ...شیر توشیر که چه عرض کنم خر توشیر بود
😹
مام نشستیم و تا میتونستیم از درو دیوار ایراد گرفتیم،تا اوتوبوس رسید، سوار که شدیم یه حسی بم نهیب زد جیش دارم
😅😅
اما توجهی نکردم، دختر عمم یه پنج شیش تومن باخودش داشت و منم یکی دوتومن داشتم و داشتیم دراین باره بحث میکردیم که باهاش چی بخریم
(حالا نه که خیلی زیاد )
که دیدیم اصلا اتوبوس رفت یه ور دیگه مام تعجب و از مسافرای اتوبوس میپرسیدیم :مگه نباید اریکه پیاده میکرد؟
خلاصه فهمیدیم جا تره و بچه نیس ،البتهه ربطی نداره ، فقط خواستم بگم که گفته باشم
😀
اتوبوسو اشتب سوار شده بودیم، واقا متاسفم که این حرفو میزنم ولیتو همین لحظه در اثر فشار و استرس بیش از حد جیشم ریخت😄
حالا من هی در گوش نازنین میگم و اونم گوش نمده دیگه اوتوبوس خالی شده بود و فقط یه پیر مرد مونده بود که دستش یه دبه بود، مام رفتیم بش گفتیم که اشتباه سوار شدیم و اینا اونم بخاطر ما تو ایسگاه بعد پیاده شد و یه ایسگاه دیگرو نشونمون داد.. مام سوار شدیم، تازه رسیدیم جلو در خونه عمم که ماشین بابامو دیدم ، عمومم توش بود.. تازه یادم افتاد امشب عموم میخواد بره خواستگاری
هوووففف، دختر عمم که دیگه رفت خونشون، سوار ماشین که شدم عموم جعبه شیرینی و زرتیی داد دستم گفت بزار روپات
منم که جیشم ریخته بود جعبه رو تو هوا نگه داشته بودم، عمومم هی میگفت بزار روپات ، خلاصه به هر بدبختی بود عموم اینارو رسوندیم و رفتیم خونه، وقتی رسیدم خونه ساعت چهار بود، ازون ببعد یاد گرفتم صب که میخوام از خونه برم بیرون برم دشویی ، زیاد از حدم اب نخورم
@~@~@~@~@~@
انیشتین گفته دوچیز انتها نداره ک اونم جهان هستی و حماقت بشره دیگه
.
.
.
در مورد حجم اینترنت خونه ما چیزی گفته ک همه میان اینجا دانلوداشونو میکنن؟
😂😜
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
اعتماد به نفس فقط ساقه طلايي
.
.
.
.
.
که رو جعبش نوشته براي پذيرايي
😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
داماد ما هم مسیج داده با لپ تاپ چجوری تلوزیونو بگیرم؟
میگم گیرنده
usb
بخر
.
.
.
.
میگه من کِی گیر دادم که میگی گیر نده؟
😂
حالا ببینید خواهرم چی میکشه
😂😜
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
رفتم آرایشمو پاک کردم بابام یه لحظه نگام کرد
.
.
.
.
.
بعد گفت واقعا حق دارید آرایش میکنید
😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
واقعا پرهام اسم پسرونه س؟
.
.
.
.
.
من فکر میکردم پرنده ها وقتی با یه اتفاق عجیب روبه رو میشن جای پشمام میگن پرهام
😂😜
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
یه بارم رفتم دماغمو عمل کنم
.
.
.
.
.
دکتره یه نگا کرد گفت داداش شما صبرکن یکم دیگه علم پیشرفت کنه کلا سرتو عوض کن مشکل تو فقط با عمل دماغ حل نمیشه
😂😜
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
یه آپشنی که خدا رو زندگیم نصب کرده اینه که
.
.
.
.
از هرچی به هر نسبت خوشم بیاد به همون نسبت ازم دور میشه و بر عكس از هرچي بدم مياد ي سره در كونمه
😂😁😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
نکته پزشکی
شب ادراری در کودکان تا سه سالگی طبیعیه تا شیش سالگی ام بررسی خاصی لازم نداره
.
.
.
.
بذا بشاشه بابا. بذا بشاشه عشق دنیارو بکنه بچه
😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
آتئیستا به جای خدا رحمتش کنه
.
.
.
.
میگن به خوبی و خوشی تجزیه بشه
😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
فرق ما با نسل قبلی اینه اگه وارد اتاق پسرمون بشیم
.
.
.
.
ببینیم زل زده به دسکتاپ خالی داره رفرش میکنه کیبورد رو تو سرش خورد ميكنيم
😂😜
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
گواهینامه بگیرم فرداش میرم پشت ماشینم مینویسم
.
.
.
برود هرکه دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من مبتدی عادت بکند
😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
پليس جلومو گرفت ميگه خانوم چه نسبتي با شما دارن؟؟
.
.
.
.
حالا هي ميخوام بهش بگم اين جعفر رفيقمه
خنده نميذاره كه
😂😜
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
تو اینترنت اکسپلورر یه تب و میبندی
.
.
.
.
نیم ساعت فکر میکنه ، بعد تب بغلیش با آرنج میزنه بهش میگه با توئهها اخمخ
😂😜
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
معشوقهی مولانا موقع خواب هم از دست مولانا آسایش نداشته
.
.
.
.
.
فکرشو بکن چشماش مست خواب بوده مولانا میگفته
چشم تو خواب میرود؟
یا که تو ناز میکنی؟
😂😁😂
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
مامانا فقط اونجاش که گوشیو میدی دستشون یه چیزی ببینن
.
.
.
.
هی میگن عه رفت
😂😜
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم